استاد ارایه کننده: حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر محمدرضا بهدار(استادیارگروه معارف اسلامی دانشگاه جندی شاپور دزفول)
استاد ناقد: حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر عبدالهادی صالحی زاده (استادیارگروه معارف اسلامی دانشگاه کشاورزی و منابع آبخیزداری خوزستان)
دبیر جلسه: سرکار خانم فاطمه کاکادزفولی
تاریخ برگزاری : ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۳
جناب آقای بهدار در توضیح و تبیین مقاله «نقش راهبردی زنان در توسعه فرهنگی در اسلام» بیان داشتند: عامل پیشرفت و توسعه فرهنگی متکی به یک سری از منابع انسانی و غیر انسانی است .در این میان بانوان به عنوان نیمی از جامع نقش بسیار مهمی در ارتقا و توسعه فرهنگی جامعه ایفا می کنند.
لازم به ذکر است اینکه چه نوع گاهی نسبت به زنان گرفته شود در افزایش یا کاهش توسعه فرهنگی زنان در جامعه تاثیر فراوانی دارد . نوع دیدگاهها نسبت به زنان را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: دیدگاه افراطی که زن را همانند کالایی در معرض دید قرار میدهد و نگاهی کاملاً جنسیتی به زن دارد، دوم دیدگاهی که تفریطی است و مایل است زن پردهنشین باشد.
اما دیدگاه سوم و میانه با حفظ حریم و شخصیت زن و با توجه به وظایف همسری مادری و دختری از استعدادها و نیروهای وی ر صحنههای گوناگون اجتماعی سیاسی فرهنگی اقتصادی استفاده میکند. همین دیدگاه سوم دیدگاه اسلام می باشد. دیدگاه قرآن و آموزههای اسلامی همواره علاوه بر حفظ هویت و شخصیت زن بر تاثیرگذاری و نقش آفرینی زن اصرار و پافشاری دارد و الگوهایی را معرفی کرده است.
عدم توجه به این نیروی عظیم و نقش آفرین قطعاً برای جامعه خسارت بار خواهد بود زیرا در صورت غفلت جامعه اسلامی حرکات خصمانه جنبشهای بدعت گرا از نیروی زنان استفاده کرده و آنان را در جهت اهداف ضد فرهنگی خویش آماده سازی و رشد میدهد و به حرکت در میآورد. درست همان وقایعی که در سال ۱۴۰۱ به وضوح شاهد آن بودیم. در نتیجه اگر بخواهیم نقش زنان را در پیشرفت و توسعه فرهنگی بسنجیم بایستی ببینیم که تا چه اندازه دشمنان فرهنگی بر این قشر سرمایهگذاری کرده اند.
پسبر متولیان امر در حکمرانی فرهنگی لازم است به مسائل زنان و نقش آنان توجه بیشتری داشته باشد. در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان میان وظایف همسری مادری و خانوادگی و حرفهای در اجتماع جمع بست به نظر میرسد آنچه که اولویت مهمتری دارد حفظ خانواده و ایفای نقشهای خانوادگی بانوان است .
در قسمت بعد جناب آقای صالحی زاده مواردی را به عنوان نقد به مقاله مورد نظرمورد توجه و اشاره قرار دادند. از آنجا که راهبرد و نقش راهبردی به خوبی در مقاله تعریف نشده است در نتیجه خط مشی مقاله را تحت تاثیر قرار داده است و شاید بتوان گفت: خطای محتوایی در مقاله اتفاق افتاده است. راهبرد یعنی تعیین هدف و برای رسیدن به آن هدف طرحی رنامهریزی شود. در نتیجه بایستی نویسنده محترم نقش زنان را برای رسیدن به یک سری مولفههای توسعه فرهنگی در نظر میگرفت و ساز و کار رسیدن به آن را مشخص میکرد .
دومین مسئلهای که نسبت به متن میتوان در مورد آن صحبت کرد این است که به واسطه فشار فرهنگی غرب بر جوامع به خصوص جوامع اسلامی باعث شده که مقاله آسیب شناسانه مسائل را طرح کند یعنی متاثر از شرایط فرهنگی غرب مصادیق قرآنی و تاریخ اسلام را بیان کرده است.
به طور مثال در بخشی از مقاله جایگزینی الگوی خیالی و غربی آمده است (البته نکته اشتباهی نیست) اما اگر بخواهیم مطالعه و نگاه راهبردی داشته باشیم بایستی به شکل فعال به زن نگاه کنیم و سعی کنیم آن اهداف سیاستهای فرهنگی که میتوانست از اسلام و آموزههای آن استخراج کنیم را بیان میکردیم نه اینکه متاثر از نگاه دیگران به مطلب بپردازیم.
در قسمتی دیگر از مقاله که به نگاه مصرفگرایی و تجمل گرایی اشاره شده است باز هم تاثر از فرهنگ غربی و مبارزه با این نوع نگاه توسط نویسنده مطرح شده است درست است که باید با این نوع نگاه مبارزه کرد ولی به عنوان مولفهای از ارتقاء توسعه فرهنگی محسوب نمیشود.
یکی از شاخصههای توسعه فرهنگی آزادی است و درست است که کلید واژه بسیاری از تفکرات انحرافی غرب میباشد امااین گونه نیست که آموزهها دینی در این مورد سخنی نداشته باشد زیرا اسلام دینی اصلاح گر بود و دینی بود که وقتی ظهور کرد نقش و حضور زن را در جامعه به شکل انتقادی مطالبه کرد و شرایطی را فراهم کرد تا زن در جامعه با حفظ هویت و شخصیت حضور داشته باشد و در عین حال حقوقی را نیز به وی عطا کرد. در مورد توسعه فرهنگی حضرت امام خمینی (ره)و مقام معظم رهبری(دام ظله) نسبت به اصطلاح آزادی بیاناتی ایراد فرموده اند .
به طور مثال در صحیفه امام جلد ۱۹ امام خمینی می فرماید: «… اسلام با آزادی زن نه تنها موافقت بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن بوده است اسلام به زن بیشتر عنایت کرده تا به مردها .اسلام زنها را بیشتر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها زنها حق رای دارند از غرب بالاتر است این مسائل که ما رای زنها قائل هستیم» یعنی نگاه امام به مسئله زنان نسبت به نگاه غرب نگاه مطالبهگرایانه است نه منفعلانه .
پس میتوان آزادی را به عنوانیک مولفه فرهنگی قرارداد بعد موارد و شواهد را در راستای آزادی توضیح داد.
در قسمتی از مقاله که مصادیقی از الگوهای نمونه آورده شده میتوانست نویسنده به بیعت زنان با پیامبر که حضور اجتماعی و سیاسی است اشاره کند زیرا این حضور در تاریخ بدون واسط و مستقیم توسط زنها و بدون حضور و طفیلی مردان اتفاق افتاد. دومین مسئله سوادآموزی زنان در دوران پیامبر اکرم میباشد. یا اشاره قرآن به داستان بلقیس نسبت به حاکمیت و صاحب حکومت بودن زن را که می توان تایید ضمنی از سوی قرآن در این رابطه دانست و تمام تفاسیر بر این تایید اقرار و توضیح داشته اند.
نتیجه آنکه اگر بخواهیم نقش راهبردی زن را در توسعه فرهنگی به شکل مصداقی بیان کنیم باید دید تا چه اندازه حکمرانی فرهنگی به زن توجه دارد: به طور مثال در حوزه هنر؛ در سینما در تئاتر و مانند آنها چگونه می توان فعالیت داشت و نقش زنان را آنگونه که اسلام در نظر دارد تبیین کرد، یااینکه آیا عرصههای عمومی و خدماتی برای حضور زنان، ماردان دارای فرزند خردسال مهیا شده است و در این زمینه چه تمهیداتی اندیشه شده است؟ یا در عرصه پزشکی تا چه اندازه به امنیت روحی و روانی یک بانوی بیمار توجه می شود؟
در آخر دبیر جلسه به جمع بندی سخنان اساتید پرداخت : به نظر می رسد غفلت از سرمایه و استعدادهای عظیم جامعه زنان سبب نوعی خسارت در همه ابعاد فرهنگی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… خواهد شد زیرا در صورت غفلت و هدم توجه به این استعداد برنامه ریزه های کلان در این زمینه انجام نخواهد شد و به پاشنه آشیلی برای ضربه و نفوذ دشمن تبدیل خواهد شد. توجه به مسایل زنان در حکمرانی فرهنگی سبب حفظ، پرورش و شکوفایی نیروها و استعدادها خواخد شد و حرکت و پیشرفت انقلاب اسلامی را در راستای منویات مقام معظم رهبری مبنی بر تمدن سازی ارتقا خواهد داد. بدیهی است که قسمت اعظم تمدن سازی بر دوش بانوان و در محیط خانه و خانواده شکل خواهد گرفت